معنی فارسی presuppositionless
C1بدون پیشفرض به معنی نداشتن اعتقادات یا مفروضات قبلی در مورد یک موضوع است.
Not based on any assumptions; open-minded and unbiased.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد او بدون پیشفرض بود، که اجازه بحث آزاد را میداد.
مثال:
Her approach was presuppositionless, allowing for open discussion.
معنی(example):
آنها به دنبال دیالوگ بدون پیشفرض بودند تا دیدگاههای یکدیگر را درک کنند.
مثال:
They aimed for a presuppositionless dialogue to understand each other's views.
معنی فارسی کلمه presuppositionless
:
بدون پیشفرض به معنی نداشتن اعتقادات یا مفروضات قبلی در مورد یک موضوع است.