معنی فارسی presympathizing
B1فرآیند ابراز همدردی قبل از وقوع واقعه یا احساسات منفی.
The act of demonstrating sympathy in advance, particularly for anticipated troubles or emotions.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در حال همدردی کردن با قربانیان فاجعه هستند.
مثال:
They are presympathizing with the victims of the disaster.
معنی(example):
جامعه در حال همدردی کردن است زیرا آنها به صورت دسته جمعی با بحران مواجه هستند.
مثال:
The community is presympathizing as they face the crisis together.
معنی فارسی کلمه presympathizing
:
فرآیند ابراز همدردی قبل از وقوع واقعه یا احساسات منفی.
