معنی فارسی presynaptically
B2بهطور پیشسیناپس، نوعی عملکرد در نورون که قبل از سیناپس و در مرحله اولیه انتقال سیگنالی است.
In a manner relating to the presynaptic terminal of a neuron.
- ADVERB
example
معنی(example):
این دارو بهطور پیشسیناپس برای افزایش آزادسازی نوروترانسمیتر عمل میکند.
مثال:
The drug acts presynaptically to enhance neurotransmitter release.
معنی(example):
پیشسیناپس، نورون رفتار خود را تغییر میدهد تا انتقال سیگنال را بهبود بخشد.
مثال:
Presynaptically, the neuron modifies its behavior to improve signal transmission.
معنی فارسی کلمه presynaptically
:
بهطور پیشسیناپس، نوعی عملکرد در نورون که قبل از سیناپس و در مرحله اولیه انتقال سیگنالی است.