معنی فارسی presystole

B1

پریسیستول، مرحله‌ای از عملکرد قلب است که قبل از انقباض درون‌قلبی رخ می‌دهد.

The phase of the cardiac cycle immediately preceding ventricular contraction.

example
معنی(example):

قلب در طول پریسیستول برای انقباض آماده می‌شود.

مثال:

The heart prepares for contraction during presystole.

معنی(example):

تغییرات در ریتم قلب می‌تواند نشان‌دهنده مشکلی در پریسیستول باشد.

مثال:

Changes in heart rhythm can indicate an issue with presystole.

معنی فارسی کلمه presystole

: معنی presystole به فارسی

پریسیستول، مرحله‌ای از عملکرد قلب است که قبل از انقباض درون‌قلبی رخ می‌دهد.