معنی فارسی pretemperately

B1

به‌طور پیش‌تمپرانه، به شکلی که هنوز به حالت تمپرانه نرسیده یا در نظر نگرفته نشده است.

In a manner that occurs before attaining a temperate state.

example
معنی(example):

گیاهان در ماه‌های خنک به‌طور پیش‌تمپرانه رشد می‌کنند، برای آب‌وهوای گرم‌تر آماده می‌شوند.

مثال:

The plants grow pretemperately in cooler months, preparing for warmer weather.

معنی(example):

او به‌طور پیش‌تمپرانه عمل کرد و اجازه نداد احساسات قضاوت او را تحت تأثیر قرار دهند.

مثال:

He acted pretemperately, not allowing emotions to cloud his judgment.

معنی فارسی کلمه pretemperately

: معنی pretemperately به فارسی

به‌طور پیش‌تمپرانه، به شکلی که هنوز به حالت تمپرانه نرسیده یا در نظر نگرفته نشده است.