معنی فارسی pretemptation

B1

پیش‌تمپیشن به جاذبه‌های اولیه‌ای اطلاق می‌شود که احتمال وسوسه شدن را افزایش می‌دهد.

The initial stage of temptation that arises before a choice is made.

example
معنی(example):

پیش‌تمپیشن قدرت می‌تواند مردم را به انتخاب‌های غیراخلاقی سوق دهد.

مثال:

The pretemptation of power can lead people to make unethical choices.

معنی(example):

درک پیش‌تمپیشن می‌تواند به افراد کمک کند تا در برابر دستکاری مقاومت کنند.

مثال:

Understanding pretemptation can help individuals resist manipulation.

معنی فارسی کلمه pretemptation

: معنی pretemptation به فارسی

پیش‌تمپیشن به جاذبه‌های اولیه‌ای اطلاق می‌شود که احتمال وسوسه شدن را افزایش می‌دهد.