معنی فارسی pretried
B1پیشتجربه، به معنی تلاش برای انجام کاری قبل از وقوع یک رویداد دیگر.
To attempt something before it actually happens.
- VERB
example
معنی(example):
من پیش از شام سعی کردم تکالیفم را تمام کنم.
مثال:
I pretried to finish my homework before dinner.
معنی(example):
او سعی کرد قبل از شروع بازی قوانین را درک کند.
مثال:
He pretried to understand the rules before starting the game.
معنی فارسی کلمه pretried
:
پیشتجربه، به معنی تلاش برای انجام کاری قبل از وقوع یک رویداد دیگر.