معنی فارسی preventively
B1به شکل پیشگیرانه، به معنای انجام اقداماتی برای جلوگیری از بروز مشکلات.
In a way that is intended to prevent something from happening.
- ADVERB
example
معنی(example):
تیم بهطور پیشگیرانه کار کرد تا از ایمن نبودن تدابیر اطمینان حاصل کند.
مثال:
The team worked preventively to ensure safety measures were in place.
معنی(example):
اتخاذ تدابیر پیشگیرانه به حل مشکلات قبل از بروز آنها کمک میکند.
مثال:
Taking preventive measures helps address problems before they arise preventively.
معنی فارسی کلمه preventively
:
به شکل پیشگیرانه، به معنای انجام اقداماتی برای جلوگیری از بروز مشکلات.