معنی فارسی priesteen
B1کشیشان جوان یا تازهکار که در حال یادگیری وظایف خود هستند.
Young or novice priests who are learning their duties.
- NOUN
example
معنی(example):
کشیش جوان در طول مراسم مورد احترام قرار گرفت.
مثال:
The priesteen was honored during the service.
معنی(example):
بسیاری از کشیشان جوان در پروژههای خدمات اجتماعی شرکت میکنند.
مثال:
Many priesteen participate in community service projects.
معنی فارسی کلمه priesteen
:
کشیشان جوان یا تازهکار که در حال یادگیری وظایف خود هستند.