معنی فارسی primally

B1

به معنای به‌طور اولیه یا به‌طور ذاتی، مرتبط با طبیعت اولیه یا غریزی.

In a primary or fundamental manner; relating to basic instincts or characteristics.

example
معنی(example):

انسان‌ها ذاتاً موجودات اجتماعی هستند که در تعامل شکوفا می‌شوند.

مثال:

Humans are primally social beings who thrive on interaction.

معنی(example):

واکنش‌های غریزی ریشه‌ای بنیادی در بقای ما دارند.

مثال:

The instinctual reactions are primally rooted in our survival.

معنی فارسی کلمه primally

: معنی primally به فارسی

به معنای به‌طور اولیه یا به‌طور ذاتی، مرتبط با طبیعت اولیه یا غریزی.