معنی فارسی primar

B1

نقش یا موقعیت اصلی که در یک فعالیت یا پروژه به کسی واگذار می‌شود.

The principal or most important role in a project or situation.

example
معنی(example):

او نقش اصلی را در پروژه بر عهده گرفت.

مثال:

He took the primar role in the project.

معنی(example):

توجه اصلی این مطالعه درک تغییرات اقلیمی است.

مثال:

The primar focus of the study is to understand climate change.

معنی فارسی کلمه primar

: معنی primar به فارسی

نقش یا موقعیت اصلی که در یک فعالیت یا پروژه به کسی واگذار می‌شود.