معنی فارسی primariness

B1

کیفیت یا حالتی که در آن چیزی اساسی یا اولیه است.

The quality of being primary or fundamental.

example
معنی(example):

اصالت موضوع باعث شد که درک آن آسان باشد.

مثال:

The primariness of the topic made it easy to understand.

معنی(example):

او به اصل نیازهای پایه اشاره کرد.

مثال:

He highlighted the primariness of basic needs.

معنی فارسی کلمه primariness

: معنی primariness به فارسی

کیفیت یا حالتی که در آن چیزی اساسی یا اولیه است.