معنی فارسی primogenitive

B1

نخست‌زادی، به ویژگی یا شرایط مربوط به نخست‌زاده یا بزرگ‌ترین فرزند اشاره دارد.

Pertaining to the characteristics or rights associated with being a firstborn.

example
معنی(example):

وضعیت نخست‌زادی می‌تواند بر نقش یک فرد در خانواده تأثیر بگذارد.

مثال:

Primogenitive status can influence a person's role in the family.

معنی(example):

هنجارهای فرهنگی ممکن است تعیین کنند که چگونه حقوق نخست‌زادی رعایت می‌شود.

مثال:

Cultural norms may dictate how primogenitive rights are observed.

معنی فارسی کلمه primogenitive

: معنی primogenitive به فارسی

نخست‌زادی، به ویژگی یا شرایط مربوط به نخست‌زاده یا بزرگ‌ترین فرزند اشاره دارد.