معنی فارسی primogenitureship
B1نخستزادی، به وضعیت یا حقوق مربوط به نخستزاده اشاره میکند که عموماً در زمینه وراثت مطرح میشود.
The condition or status of being the firstborn, often in relation to inheritance.
- NOUN
example
معنی(example):
نخستزادی دارایی توسط دیگر وراث به چالش کشیده شد.
مثال:
The primogenitureship of the estate was contested by other heirs.
معنی(example):
در بسیاری از سنتها، نخستزادی مزایای زیادی به همراه دارد.
مثال:
In many traditions, primogenitureship confers significant advantages.
معنی فارسی کلمه primogenitureship
:
نخستزادی، به وضعیت یا حقوق مربوط به نخستزاده اشاره میکند که عموماً در زمینه وراثت مطرح میشود.