معنی فارسی prinky
B2پرینکی، به رفتار یا شخصیتی اشاره دارد که شاداب، خوشحال و نشاطآور است.
Describing a person or behavior that is cheerful and lively.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار پرینکی سگ همه را میخنداند.
مثال:
The dog's prinky behavior makes everyone laugh.
معنی(example):
او یک رفتار پرینکی دارد که اتاق را روشن میکند.
مثال:
She has a prinky attitude that brightens the room.
معنی فارسی کلمه prinky
:
پرینکی، به رفتار یا شخصیتی اشاره دارد که شاداب، خوشحال و نشاطآور است.