معنی فارسی priscianist

B1

نسبت به پیروان یا شاگردان پریشیان، تمرکز بر گرامر و زبان‌شناسی.

Relating to followers or scholars of Priscian’s grammar.

example
معنی(example):

مدرسه پریشیانیست بر قوانین گرامر تأکید می‌کند.

مثال:

The priscianist school emphasizes grammar rules.

معنی(example):

او آموزه‌های سنت پریشیانیستی را مطالعه کرد.

مثال:

She studied the teachings of the priscianist tradition.

معنی فارسی کلمه priscianist

: معنی priscianist به فارسی

نسبت به پیروان یا شاگردان پریشیان، تمرکز بر گرامر و زبان‌شناسی.