معنی فارسی priscillian
B1پرسیلیانی، فیلسوف و رهبر مذهبی با عقاید متفاوت که در قرون وسطی شناخته شد.
Relating to the beliefs and followers of Priscillian, a notable figure in early Christianity.
- OTHER
example
معنی(example):
ایمانهای پریسیلیانی به عنوان بدعت تلقی میشدند.
مثال:
Priscillian beliefs were considered heretical.
معنی(example):
جنبش پریسیلیانی به تئولوژی اصلی چالش میکشید.
مثال:
The priscillian movement challenged mainstream theology.
معنی فارسی کلمه priscillian
:
پرسیلیانی، فیلسوف و رهبر مذهبی با عقاید متفاوت که در قرون وسطی شناخته شد.