معنی فارسی pristane
B2پریستان، هیدروکربن حلقوی که به طور طبیعی در برخی از مواد آلی یافت میشود و به کار تحلیلهای زمینشناسی میآید.
A saturated hydrocarbon that occurs naturally and is used for geological analysis.
- NOUN
example
معنی(example):
پریستان هیدروکربنی است که در برخی نوعهای نفت پیدا میشود.
مثال:
Pristane is a hydrocarbon found in certain types of oil.
معنی(example):
دانشمندان پریستان را برای درک فرآیندهای زمین شناسی مطالعه میکنند.
مثال:
Scientists study pristane to understand geological processes.
معنی فارسی کلمه pristane
:
پریستان، هیدروکربن حلقوی که به طور طبیعی در برخی از مواد آلی یافت میشود و به کار تحلیلهای زمینشناسی میآید.