معنی فارسی pristaw

B1

پریستاو، رویداد یا عمل فرهنگی که در جمع‌های خاص برگزار می‌شود.

An event or cultural practice often celebrated in specific communities.

example
معنی(example):

پریستاو معمولاً با چندین عمل فرهنگی خاص ارتباط دارد.

مثال:

The pristaw is often associated with specific cultural practices.

معنی(example):

آنها آخر هفته گذشته یک رویداد پریستاو را جشن گرفتند.

مثال:

They celebrated a pristaw event last weekend.

معنی فارسی کلمه pristaw

: معنی pristaw به فارسی

پریستاو، رویداد یا عمل فرهنگی که در جمع‌های خاص برگزار می‌شود.