معنی فارسی privily

B1

به طور خصوصی، به معنای صحبت یا اقدام به شکلی که دیگران ندانند.

In a private manner, referring to actions or conversations kept secret from others.

example
معنی(example):

او به طور خصوصی درباره برنامه‌هایش صحبت کرد.

مثال:

She spoke privily about her plans.

معنی(example):

آنها به طور خصوصی ملاقات کردند تا مسائل حساس را مورد بحث قرار دهند.

مثال:

They met privily to discuss sensitive matters.

معنی فارسی کلمه privily

: معنی privily به فارسی

به طور خصوصی، به معنای صحبت یا اقدام به شکلی که دیگران ندانند.