معنی فارسی prix

B1

تعریف کامل: مقدار یا هزینه یک چیز.

The amount of money expected, required, or given in payment for something.

example
معنی(example):

قیمت ماشین برای من خیلی بالا بود.

مثال:

The prix of the car was too high for me.

معنی(example):

او جایزه بهترین بازیگر امسال را برد.

مثال:

She won the prix for best actress this year.

معنی فارسی کلمه prix

: معنی prix به فارسی

تعریف کامل: مقدار یا هزینه یک چیز.