معنی فارسی proactor
B2شخصی که به طور فعال و پیشگیرانه اقدامهای مؤثر انجام میدهد.
A person who takes proactive measures or initiatives in a specific context.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک پیشگام در ابتکارات زیستمحیطی شناخته میشود.
مثال:
She is known as a proactor in environmental initiatives.
معنی(example):
پیشگام بودن نیاز به دوراندیشی و برنامهریزی دارد.
مثال:
Being a proactor requires foresight and planning.
معنی فارسی کلمه proactor
:
شخصی که به طور فعال و پیشگیرانه اقدامهای مؤثر انجام میدهد.