معنی فارسی procaciously
B2به معنای پیشرو و هوشمندانه، انجام کاری با دقت و زیرکی، به ویژه در شرایط پیچیده.
In a manner that is clever and resourceful, especially when dealing with complex situations.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور پیشرو صحبت کرد و مطمئن شد که همه پیام او را درک کردند.
مثال:
She spoke procaciously, making sure everyone understood her point.
معنی(example):
او به طور پیشرو به موضوع نزدیک شد و با سهولت به چالشها پرداخت.
مثال:
He approached the issue procaciously, navigating the complexities with ease.
معنی فارسی کلمه procaciously
:
به معنای پیشرو و هوشمندانه، انجام کاری با دقت و زیرکی، به ویژه در شرایط پیچیده.