معنی فارسی procaines
B1نوعی داروی بیحسکننده که به طور خاص برای انجام عملهای پزشکی استفاده میشود.
A type of anesthetic used particularly in medical procedures.
- NOUN
example
معنی(example):
شیمیدان به مطالعه پروکائینها برای خواص بیحسکننده آنها پرداخت.
مثال:
The chemist studied procaines for their anesthetic properties.
معنی(example):
پروکائینها معمولاً در روشهای پزشکی مختلف استفاده میشوند.
مثال:
Procaines are often used in various medical procedures.
معنی فارسی کلمه procaines
:
نوعی داروی بیحسکننده که به طور خاص برای انجام عملهای پزشکی استفاده میشود.