معنی فارسی processionwise

B1

به معنای به صورت یک صف یا گروه منظم است، معمولاً اشاره به چیدمان یا سازماندهی می‌کند.

In a manner relating to a procession; in an orderly fashion.

example
معنی(example):

رویداد به صورت صف‌جمعی سازماندهی شد تا نظم حفظ شود.

مثال:

The event was organized processionwise to ensure order.

معنی(example):

آنها نشستن را به صورت صف‌جمعی برای رژه ترتیب دادند.

مثال:

They arranged the seating processionwise for the parade.

معنی فارسی کلمه processionwise

: معنی processionwise به فارسی

به معنای به صورت یک صف یا گروه منظم است، معمولاً اشاره به چیدمان یا سازماندهی می‌کند.