معنی فارسی processionist

B1

مراسم‌دار، فردی که در یک رژه یا مراسم به طور فعال شرکت می‌کند.

A participant in a procession, especially one who has a prominent role.

example
معنی(example):

مراسم‌دار به طور زیبا در طول رویداد رقصید.

مثال:

The processionist danced gracefully during the event.

معنی(example):

به عنوان یک مراسم‌دار ماهر، او می‌دانست که چگونه با جمعیت ارتباط برقرار کند.

مثال:

As a skilled processionist, she knew how to engage the crowd.

معنی فارسی کلمه processionist

: معنی processionist به فارسی

مراسم‌دار، فردی که در یک رژه یا مراسم به طور فعال شرکت می‌کند.