معنی فارسی procreativity
B2توانایی یا کیفیت تولید و خلاقیت در آثار هنری و تحولی.
The quality of being creative or productive, especially in art and ideas.
- NOUN
example
معنی(example):
توانایی تولید برای ابراز هنری و رشد حیاتی است.
مثال:
Procreativity is crucial for artistic expression and growth.
معنی(example):
بسیاری از فرهنگها در سنتها و آداب خود به تولید اهمیت میدهند.
مثال:
Many cultures value procreativity in their traditions and customs.
معنی فارسی کلمه procreativity
:
توانایی یا کیفیت تولید و خلاقیت در آثار هنری و تحولی.