معنی فارسی productional

B2

مرتبط با تولید یا فرایند تولید، به ویژه در صنایع و کارخانه‌ها.

Relating to the act or process of producing.

example
معنی(example):

جنبه‌های تولیدی فیلم قابل توجه بود.

مثال:

The productional aspects of the film were impressive.

معنی(example):

او بر عناصر تولیدی در پروژه‌اش تمرکز کرد.

مثال:

He focused on the productional elements in his project.

معنی فارسی کلمه productional

: معنی productional به فارسی

مرتبط با تولید یا فرایند تولید، به ویژه در صنایع و کارخانه‌ها.