معنی فارسی professionless
B1بدون حرفه، وضعیتی که در آن فرد یا افراد فاقد شغل یا حرفه باشند.
Lacking a profession; not engaged in any recognized profession.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در یک جامعه بدون حرفه، مردم غالباً برای یافتن هدف با چالش مواجه میشوند.
مثال:
In a professionless society, people often struggle to find purpose.
معنی(example):
بدون حرفه بودن میتواند منجر به احساس عدم اطمینان شود.
مثال:
Being professionless can lead to feelings of uncertainty.
معنی فارسی کلمه professionless
:
بدون حرفه، وضعیتی که در آن فرد یا افراد فاقد شغل یا حرفه باشند.