معنی فارسی professorially
C1به شیوهای که استادان معمولاً صحبت یا عمل میکنند، با تأکید بر رسمی بودن و علمی بودن.
In a manner characteristic of a professor, typically formal and academic in nature.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول سخنرانی بهطور پرفسوری صحبت کرد و اطلاعات را واضح و جذاب کرد.
مثال:
She spoke professorially during the lecture, making the information clear and engaging.
معنی(example):
نظرات او که بهطور پرفسوری بیان شده بود، پر از بینش و دانش بود.
مثال:
His professorially delivered comments were full of insight and knowledge.
معنی فارسی کلمه professorially
:
به شیوهای که استادان معمولاً صحبت یا عمل میکنند، با تأکید بر رسمی بودن و علمی بودن.