معنی فارسی professorling

B1

به‌طور غیررسمی به استادان جوان یا تازه‌کار اشاره دارد و معمولاً نگاهی محبت‌آمیز دارد.

An informal term for a young or newly appointed professor, often used affectionately.

example
معنی(example):

او به همکار جوان‌ترش به‌عنوان پرفسورلینگ اشاره کرد و به‌طور شوخی به نقش جدیدش اشاره نمود.

مثال:

He referred to his younger colleague as a professorling, playfully acknowledging her new role.

معنی(example):

واژه پرفسورلینگ می‌تواند با محبت برای یک دانشگاهی جدید استفاده شود.

مثال:

The term professorling can be used affectionately for a new academic.

معنی فارسی کلمه professorling

: معنی professorling به فارسی

به‌طور غیررسمی به استادان جوان یا تازه‌کار اشاره دارد و معمولاً نگاهی محبت‌آمیز دارد.