معنی فارسی proficuous

B2

مفید، سودمند و مؤثر در کارها یا تصمیم‌گیری‌ها.

Beneficial or advantageous; producing good results.

example
معنی(example):

شواهد جدید در حل پرونده مفید بود.

مثال:

The new evidence was proficuous in solving the case.

معنی(example):

نصیحت او برای پروژه من مفید ثابت شد.

مثال:

Her advice proved to be proficuous for my project.

معنی فارسی کلمه proficuous

: معنی proficuous به فارسی

مفید، سودمند و مؤثر در کارها یا تصمیم‌گیری‌ها.