معنی فارسی profusiveness
B2حالت یا کیفیت بودن فراوان یا پرشور، به ویژه در زمینه بیان احساسات.
The state or quality of being abundant or extravagant, especially in expressing feelings.
- NOUN
example
معنی(example):
فراوانی تعاریف او باعث شد که او شرمنده شود.
مثال:
The profusiveness of his compliments made her blush.
معنی(example):
فراوانی در نوشتن میتواند به عنوان کمبود احتیاط تلقی شود.
مثال:
Profusiveness in writing can be seen as a lack of restraint.
معنی فارسی کلمه profusiveness
:
حالت یا کیفیت بودن فراوان یا پرشور، به ویژه در زمینه بیان احساسات.