معنی فارسی programmable
B2 /pɹəʊˈɡɹæməbəl/برنامهپذیر به مفهومی اشاره دارد که میتوان آن را بر اساس نیازها یا سلیقهها تنظیم کرد.
Capable of being programmed according to specific instructions.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A calculator that allows the user to write programs.
adjective
معنی(adjective):
Capable of being programmed.
example
معنی(example):
ترموستات جدید برنامهپذیر است و به کاربران اجازه میدهد برنامههایی تنظیم کنند.
مثال:
The new thermostat is programmable, allowing users to set schedules.
معنی(example):
او از ویژگیهای برنامهپذیر دستگاه قهوهسازش قدردانی میکند.
مثال:
She appreciates the programmable features of her coffee machine.
معنی فارسی کلمه programmable
:
برنامهپذیر به مفهومی اشاره دارد که میتوان آن را بر اساس نیازها یا سلیقهها تنظیم کرد.