معنی فارسی programmatic
B2برنامه‌ای به فرآیند یا رویکردی اشاره دارد که شامل برنامه‌ریزی و سازماندهی منظم است.
Relating to or having the nature of a program or system.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of, or relating to a step-by-step program, especially a computer program
معنی(adjective):
Of, or relating to program music
example
معنی(example):
سازمان رویکرد برنامه‌ای را برای مقابله با مسائل اجتماعی پیاده‌سازی کرد.
مثال:
The organization implemented a programmatic approach to tackle social issues.
معنی(example):
او به خاطر مهارت‌های برنامه‌ریزی برنامه‌ای‌اش در مدیریت پروژه شناخته می‌شود.
مثال:
She is known for her programmatic planning skills in project management.
معنی فارسی کلمه programmatic
:
برنامه‌ای به فرآیند یا رویکردی اشاره دارد که شامل برنامه‌ریزی و سازماندهی منظم است.
