معنی فارسی promatrimonial
B1مرتبط با ازدواج و تشکیل خانواده، به ترویج و حفاظت از ساختارهای خانوادگی اشاره دارد.
Relating to or supportive of marriage and family life.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیاستهای pro-matrimonial خانوادههای پایدار را تشویق میکنند.
مثال:
The pro-matrimonial policies encourage stable families.
معنی(example):
بسیاری از سازمانها به ابتکارات pro-matrimonial حمایت میکنند.
مثال:
Many organizations support pro-matrimonial initiatives.
معنی فارسی کلمه promatrimonial
:
مرتبط با ازدواج و تشکیل خانواده، به ترویج و حفاظت از ساختارهای خانوادگی اشاره دارد.