معنی فارسی promit
B1متعهد شدن، به معنای قول دادن یا التزام به انجام کاری.
To make a promise or commitment.
- VERB
example
معنی(example):
متعهد شدن به اینکه کار را تمام میکنید برای ایجاد اعتماد مهم است.
مثال:
To promits that you will finish the work is important for building trust.
معنی(example):
او سعی کرد به دوستانش متعهد شود که به مهمانی میآید.
مثال:
He tried to promit his friends that he would come to the party.
معنی فارسی کلمه promit
:
متعهد شدن، به معنای قول دادن یا التزام به انجام کاری.