معنی فارسی promonopolist
B1انحصارطلب کسی است که برای حفظ انحصار خود در یک بازار خاص تلاش میکند.
A person who supports or advocates for monopoly practices in business.
- NOUN
example
معنی(example):
انحصارطلب تلاش کرد تا رقابت را از بین ببرد.
مثال:
The promonopolist sought to eliminate competition.
معنی(example):
انحصارطلبان معمولاً بر سیاستهای دولتی تأثیر میگذارند.
مثال:
Promonopolists often influence government policies.
معنی فارسی کلمه promonopolist
:
انحصارطلب کسی است که برای حفظ انحصار خود در یک بازار خاص تلاش میکند.