معنی فارسی promontoried
B2مرتفع به استفاده از یک نقطه برآمده یا بالاتر اشاره دارد که بر محیط اطراف تسلط دارد.
Describing a location on or near a high area of land.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ملک به خاطر نماهای مرتفع خود شناخته شده است.
مثال:
The property is known for its promontoried views.
معنی(example):
آنها خانه خود را بر روی دامنه مرتفع ساختهاند.
مثال:
They built their house on a promontoried hillside.
معنی فارسی کلمه promontoried
:
مرتفع به استفاده از یک نقطه برآمده یا بالاتر اشاره دارد که بر محیط اطراف تسلط دارد.