معنی فارسی pronational

B1

سیاست‌ها یا اقداماتی که به هویت ملی مربوط می‌شود.

Policies or actions related to national identity.

example
معنی(example):

سیاست‌های پروناتسیون با هدف تقویت فرهنگ محلی طراحی شده بودند.

مثال:

The pronational policies aimed to enhance local culture.

معنی(example):

آنها در جلسه درباره اهمیت هویت پروناتسیون صحبت کردند.

مثال:

They discussed the importance of pronational identity at the meeting.

معنی فارسی کلمه pronational

: معنی pronational به فارسی

سیاست‌ها یا اقداماتی که به هویت ملی مربوط می‌شود.