معنی فارسی prongs
B1دندانهها به بخشهای باریک و تیز اشاره دارند که معمولاً برای نگهداشتن یا به کارگیری اشیاء استفاده میشوند.
Sharp, pointed parts of a tool or object used for gripping or holding.
- noun
noun
معنی(noun):
A thin, pointed, projecting part, as of an antler or a fork or similar tool. A tine.
مثال:
a pitchfork with four prongs
معنی(noun):
A branch; a fork.
مثال:
the two prongs of a river
معنی(noun):
The penis.
example
معنی(example):
این ابزار سه دندانه برای چنگ زدن دارد.
مثال:
The tool has three prongs for gripping.
معنی(example):
شما باید دندانهها را در پریز قرار دهید.
مثال:
You need to insert the prongs into the outlet.
معنی فارسی کلمه prongs
:
دندانهها به بخشهای باریک و تیز اشاره دارند که معمولاً برای نگهداشتن یا به کارگیری اشیاء استفاده میشوند.