معنی فارسی pronominalises

B1

به کار بردن ضمایر به جای اسم‌ها توسط شخصی در نوشتار.

Converts names into pronouns in a narrative.

example
معنی(example):

او معمولاً در داستان‌هایش شخصیت‌ها را به ضمایر تغییر می‌دهد.

مثال:

He often pronominalises characters in his stories.

معنی(example):

نویسنده نام‌ها را به ضمایر تغییر می‌دهد تا روایت جذاب بماند.

مثال:

The author pronominalises the names to keep the narrative engaging.

معنی فارسی کلمه pronominalises

: معنی pronominalises به فارسی

به کار بردن ضمایر به جای اسم‌ها توسط شخصی در نوشتار.