معنی فارسی pronominalising
B1عمل تغییر اسمها به ضمیرها به منظور افزایش وضوح.
The act of converting nouns to pronouns to clarify meaning.
- VERB
example
معنی(example):
آنها متن را برای وضوح به ضمایر تغییر میدهند.
مثال:
They are pronominalising the text for clarity.
معنی(example):
ضمایر کردن میتواند کمک کند تا کلمات اضافی در نوشتن کاهش یابد.
مثال:
Pronominalising can help reduce wordiness in writing.
معنی فارسی کلمه pronominalising
:
عمل تغییر اسمها به ضمیرها به منظور افزایش وضوح.