معنی فارسی pronuba
B1یک اصطلاح در زبانشناسی که ممکن است به نوع خاصی از ساختار زبان اشاره داشته باشد.
A term in linguistics that may refer to a specific type of language structure.
- OTHER
example
معنی(example):
اصطلاح 'pronuba' در مطالعات زبانشناسی خاص استفاده میشود.
مثال:
The term 'pronuba' is used in specific linguistic studies.
معنی(example):
او مقالهای درباره مفهوم 'pronuba' در کلاس زبانشناسی خود خواند.
مثال:
She read a paper on the concept of 'pronuba' in her linguistics class.
معنی فارسی کلمه pronuba
:
یک اصطلاح در زبانشناسی که ممکن است به نوع خاصی از ساختار زبان اشاره داشته باشد.