معنی فارسی propagableness
B1قابل انتشار بودن، ویژگیای که به موجب آن یک ایده یا مفهوم میتواند به دیگران منتقل شود.
The quality or state of being propagable.
- NOUN
example
معنی(example):
قابل انتشار بودن این نظریه با آزمایشهای متعدد ثابت شد.
مثال:
The propagableness of the theory was proved by numerous experiments.
معنی(example):
قابل انتشار بودن ایدهها یک عامل کلیدی در حرکتهای اجتماعی است.
مثال:
The propagableness of ideas is a key factor in social movements.
معنی فارسی کلمه propagableness
:
قابل انتشار بودن، ویژگیای که به موجب آن یک ایده یا مفهوم میتواند به دیگران منتقل شود.