معنی فارسی propagandistically

B2

به‌طرز تبلیغاتی، به شیوه‌ای که بیشتر برای نفوذ بر افکار عمومی و ترویج یک دیدگاه خاص به کار می‌رود.

In a manner that promotes propaganda, typically to influence public opinion.

example
معنی(example):

خبر به‌طرز تبلیغاتی جانب‌دارانه به دیدگاه دولت بود.

مثال:

The news was propagandistically biased towards the government's view.

معنی(example):

مقاله به‌طرز تبلیغاتی نوشته شد تا بر افکار عمومی تأثیر بگذارد.

مثال:

The article was written propagandistically to influence public opinion.

معنی فارسی کلمه propagandistically

: معنی propagandistically به فارسی

به‌طرز تبلیغاتی، به شیوه‌ای که بیشتر برای نفوذ بر افکار عمومی و ترویج یک دیدگاه خاص به کار می‌رود.