معنی فارسی properest

B1

بهترین، مناسب‌ترین، اشاره به مقایسه در سطح برتری.

Most proper; the superlative form of proper.

example
معنی(example):

او مناسب‌ترین انتخاب برای این شغل بود.

مثال:

He was the properest choice for the job.

معنی(example):

انتخاب مناسب‌ترین گزینه برای موفقیت حیاتی است.

مثال:

Choosing the properest option is crucial to success.

معنی فارسی کلمه properest

: معنی properest به فارسی

بهترین، مناسب‌ترین، اشاره به مقایسه در سطح برتری.