معنی فارسی propensitude

B1

تمایل، گرایش یا علاقه به یک موضوع یا فعالیت خاص.

An inclination or tendency to behave in a certain way.

example
معنی(example):

تمایل او به موسیقی او را به یک آهنگساز بزرگ تبدیل کرد.

مثال:

Her propensitude for music made her a great composer.

معنی(example):

او تمایل قابل توجهی به قدردانی از هنر دارد.

مثال:

He has a notable propensitude towards art appreciation.

معنی فارسی کلمه propensitude

: معنی propensitude به فارسی

تمایل، گرایش یا علاقه به یک موضوع یا فعالیت خاص.