معنی فارسی prophetically
B1بهطور مربوط به نبوت و پیش بینی کردن چیزی در آینده.
In a manner that predicts or suggests what will happen in the future.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور نبوتوار درباره تغییراتی که در راه است صحبت کرد.
مثال:
She spoke prophetically about the changes to come.
معنی(example):
این کتاب بهطور نبوتوار نوشته شده و رویدادهای آینده را پیشبینی کرده است.
مثال:
The book was written prophetically, anticipating future events.
معنی فارسی کلمه prophetically
:
بهطور مربوط به نبوت و پیش بینی کردن چیزی در آینده.