معنی فارسی propitiator
C2آرامش بخش، کسی است که در تلاش است تا رضایت طرف مقابل را جلب کند.
One who propitiates; someone who reconciles or appeases.
- noun
noun
معنی(noun):
One who propitiates or appeases.
example
معنی(example):
او به عنوان یک آرامش بخش بین خانوادههای درگیر عمل کرد.
مثال:
She acted as a propitiator between the feuding families.
معنی(example):
کشیش به عنوان یک آرامش بخش برای جامعه در نظر گرفته میشد.
مثال:
The priest was considered a propitiator for the community.
معنی فارسی کلمه propitiator
:
آرامش بخش، کسی است که در تلاش است تا رضایت طرف مقابل را جلب کند.